Wednesday, June 13, 2007

تقدیم به تو

چه زیبایی تو! ای یار ، چه زیبایی
و چشمانت دو کبوترند
چه نیکویی تو ای دلدار ، و از حلاوت چه سرشاری
...
تو زیبایی ای عزیز من
باچشمهایت ، این دو کبوتر ، از پس برقع کوچک خویش چه زیبایی
...
ای که هم به یکی نگاه از نگاه های چشمانت جان مرا شیدا کرده ای
...
آن چشمه ساری تو که هرگز بنخشکد
تو بهشت نخستینی که عطرالاولین اش از بوی خوش خویش سرمست است
و خوشه های یاس های بنفش اش به سنبل الطیب پهلو می زند
ریحان اش عطر کافور می پراکند
و دارچین اش به زعفران می خندد
و بوی خوش بان اش عود بویا را بی قدر میکند
و مرش به حجله ی کندر در می آید
و ناربن اش
جادویی میوه های خویش
به ناز می جنبد
و جان
مفتون بوی های خوش
از خویش رها می شود
...
***
غزل غزل های سلیمان ، ترجمه احمد شاملو
***
بقول فرنگی ها
WOW

 
300 the movie