Sunday, January 28, 2007

شعر خوانی

راستش من ذوق شاعری ندارم . یکی دو باری هم که طبع آزمایی کردم چیز جالبی از آب در نیامد . این را گفتم که بدانید نظرم در باره شعر "پیچ" شهرزاد ممکن است با هیچ یک از اصول و قواعد شعر خوانی نخواند و شاید اصلا منظور شهرزاد را متوجه نشده باشم
به همین خاطر پیشاپیش از شهرزاد هم عذر می‌خواهم
پس با این پیش فرض‌ها شروع می‌کنم
***
پیچ در پیچ
دوباره
پیچ
اینجا احساس می‌کنم سوار اتوموبیلی هستم که مسافتی طولانی را طی کرده پس خسته ام و ملول (شاید کنایه از زندگی است؟) نمی‌دانم ریتم کلمات هم خسته کننده است
***
درعمق دره ، دودکشی پیدا
ابرها تودرتو
در مسیر از پشت پنجره چیز تازه‌ای به چشم می‌خورد (تنوعی در زندگی؟) دودکشی که بصورت پیش‌فرض آن را روشن در نظر می‌گیرم نشانه وجود زندگی است ، خانه‌ای که دودکش‌اش روشن است در آن گرمای حیات جریان دارد
ابرها هم وارد داستان می‌شوند . ابرها زیبا هستند و متنوع
اما معمولا خورشید (حقیقت یا واقعیت؟) را می‌پوشانند . نه؟
دقت کردید ریتم کلمات کمی عوض شد
***
نم نم باران دل پیچ را لرزاند
ابرها شروع به بارش کردند . نم نم باران معمولا هم دوست داشتنی است (من یکی که دوست دارم زیر نم نم باران بدون چتر قدم بزنم) پس زندگی لطفی پیدا کرده
اما کلمه " لرزاند" ایهام هم دارد . هم زیبایی
و هم کمی نگرانی القا می‌کند
مه نشسته بر فرازپیچ
چشم‌ها مهمان مه شد
مه زیبا هم اضافه شد ، مه دل‌فریب ، مه اسرارآمیز ، چقدر فضای قشنگی
ریتم کلمات آهنگین شد و رقصان
اما مه خطرناک هم هست ، دید را کور می‌کند ، دیدی که قبل‌تر به‌دلیل ورود ابرها که جلوی خورشید را گرفتند کم شده بود
بد جوری نگرانم ، قرار است اتفاقی بیفتد؟
***
آسمان غرید
حالا با رعد و برق که معمولا ترسناک است با اتفاق جدیدی مواجه می‌شویم ، بقول یی‌چینگ نگرانی‌ها افزایش می‌یابد
ریتم و ضرباهنگ هم سرعت گرفت
***
پیچ لغزید
وای ! بالاخره ! نم نم دوست داشتنی باران جاده را لغزنده کرد و ماشین لغزید
چه جالب که گفته : پیچ لغزید ، ما مقصر نیستیم بلکه ابر و باد و مه و خورشید و فلک مقصرند
ضرباهنگ کلمات به نهایت سرعت رسیده
***
دودکش‌ها شد نمایان
ماشین به دره ای که دودکش خانه‌ای را قبل دیده بود سقوط کرد ، باز این ماییم که داریم به دره سقوط می‌کنیم و به دودکشها که از دور چه زیبا بودند بسرعت نزدیک می‌شویم
***
آرزوها سوخت
به دره افتادیم به خانه یا به حوالی اش خوردیم و ماشین منفجرشد ( آرزوها سوخت) شاید خانه‌ها هم؟
خود غلط بود آنچه می‌پنداشتیم (بقول قدیمی ها میخواستم قاتق نونم بشه ، قاتل جونم شد) شاید به همان خانه خوردیم
تغییر ریتم و آهنگ کلمات در این بند آخر را احساس کردید؟ مقطع و کوتاه عین ضربه های طبل
***
چه سریع یک زندگی مرور شد
کل شعر خودش یک پیچ بزرگ بود بلکه یک دور برگردان یا بقول فرنگی‌ها
U-TURN
ببخشید ازاینکه تصویر شعر پیچ برایم اینجوری بود
شهرزاد خانم شما هم ببخشید

 
300 the movie