Saturday, July 21, 2007

خر بودن یا نبودن ، مساله این است

کیهان اعلام کرد : بشتابید برای شنیدن اعترافات
اعتراض کردند که پخش تلویزیونی اعتراف قبل از خاتمه ی دادگاه ، قانونی نیست
پس قوه قضاییه اعلام کرد : اینها اعتراف نیست ، بلکه سخنان کارشناسی است در یک برنامه تلویزیونی
برای توضیح بیشتر در خصوص موارد بالا اینجا را بخوانید
***
امام جمعه تهران هم در این مورد صحبت کرد
توضیحش اینجاست
یکی از نمایندگان هم فرمابشاتی داشت
این یکی دیگر توضیح ندارد
***
هدف چه بود؟
اینجا و اینجا را بخوانید
***
حالا این بنده های خدا متهمند برای انقلاب مخملی تلاش میکرده اند
اصلا انقلاب مخملی خوب است یا بد؟
مهجاد ، پاسخ قشنگی به این سوال داده است
شاید کسانی که انقلاب های رنگی را نمی شناسد تا حدی روایت این فیلم را باور کنند ، اما کسانی که تحولات آسیای میانه را دنبال می کند نمی توانند انکار کنند که زندگی مردم بعد از انقلاب های رنگی در اوکراین و گرجستان و قرقیزستان بهبود یافته و دموکراسی هم بسط پیدا کرده است ولی در عوض ( در) کشورهایی چون ازبکستان که انقلاب مخملی در آن شکست خورد یا بلاروس که در آن حامیان روسیه با تقلب آشکار در انتخابات قدرت را از آن خود کردند ، نبود رسانه های آزاد و نهادهای مستقل همچنان فعالان دموکراسی را رنج میدهد و دولت هم به خود اجازه می دهد که مخالفانش را به شدت سرکوب کند . به همین دلیل انقلاب های رنگی پیروز در آسیای میانه چه با منشا بیرونی شکل گرفته باشد ، چه اپوزسیون داخلی آن را هدایت کرده باشد ، برای غالب مردمی که آن را تجربه کرده اند تجربه بالنسبه مبارکی بوده است . وزارت اطلاعات هم اگر هدفش این بوده که با قرار دادن اعتراف های اسفندیاری و تاجبخش و جهانبگلو در لابلای این فیلم به مخاطب القا کند که اینان هم در اندیشه انقلاب مخملی در ایران بوده اند ، ناشیانه عمل کرده است . زیرا نه انقلاب های مخملی پدیده مذمومی به شمار می رود و نه از اعتراف هایی که لابلای این مستند نمایش داده شد می توان توطئه برپایی انقلاب مخملی را رد یابی کرد
***
بقول استاد نبوی عزیز
لطفا یک انقلاب مخملی به ما بدهید
***
انقلاب مخملی ایران چه رنگی باشه خوبه؟
یا بهتر است بگوییم به درد ایران چه رنگی می خورد؟
مرجان خانم میگوید : قهوه ای
من که فکر های بی ادبی نمی کنم
دلیل این رنگ را از خودش بپرسید
***
خروجی چه شد؟
از همه ساده تر آقای ابطحی توضیح داده است
یک وقتی یکی از منبری های معروف از شهرستان خودش آمده بود مشهد و آنجا اقامت گزیده بود ومنبر می رفت و حسابی منبرش مورد استقبال قرار گرفته بود. همه تعجب کرده بودند. یک روز خودش می گفت رمز موفقیت من این است که جوری حرف میزنم که مردم از صحبت های من یک جور برداشت کند و حکومت یک جور دیگر و هردو راضی باشند. حالا در مورد اعترافات تلویزیونی هم ماجرا از همین قرار است . همه خوشحالند . حکومت تصور می کند که مردم قانع شده اند و خوشحال است. زندانیان خوشحالند که زمینه ی آزادی شان فراهم میشود و نیز می دانند که بعد از آزادی حرف های دیگری می زنند. مردم هم میدانند که این اعترافات در زندان بوده و طبعا از روی اجبار . خلاصه همه خوشحالند. این هم نگاه مثبت به این پدیده ی منفی اعترافات داخل زندان
***
شعری از اشرف الدین گیلانی - نسیم شمال
دست مزن ! چشم ، ببستم دو دست
راه مرو! چشم، دو پایم شکست
حرف نزن ! قطع نمودم سخن
نطق مکن ! چشم، ببستم دهن
هیچ نفهم ! این سخن عنوان مکن
خواهش نافهمیِ انسان مکن
لال شوم، کور شوم، کر شوم
لیک محال است که من خر شوم
***
شعری منسوب به ابن سینا و نه خیام
با این دو سه نادان که چنین می دانند
از جهل که دانای جهان ایشانند
خر باش ، که این جماعت از فرط خری
هر کو نه خر است ، کافرش میدانند
***
حالا حق با نسیم شمال است یا ابن سینا؟

 
300 the movie