Tuesday, January 30, 2007

نرخ فروش نفت در بودجه سال آینده به نقل از بازتاب

باورتان می‌شود بازتاب فیلتر شود؟ امروزهر کاری کردم نتوانستم بازتاب را ببینم آخر سر به یک فیلتر شکن متوسل شدم . بخشی از خبر جالبش را (با تغییرات و خلاصه‌سازی و البته صرف وقت برای اصلاح نگارش و ارقام در حد بضاعت) در پایین می‌آورم
اعلام نرخ 33.7 دلار برای احتساب فروش هر بشکه نفت در لایحه بودجه 85، در محافل کارشناسی با تردیدهایی روبرو شده است.سایت الف نزدیک به مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی با انتشار گزارشی نرخ واقعی قیمت نفت در بودجه راکه رییس جمهور ۳۳ دلار اعلام کرده بود ۴۵ دلار ارزیابی کرده که با این حساب مصرف دولت از درامد نفتی از ۲۹ میلیارد دلار اعلام شده به ۳۹میلیارد دلار افزایش می یابد
پس از موج تورم شدید دی ماه 85 و هشدار کارشناسان اقتصادی به دولت و مجلس درباره عواقب بی توجهی به رشد نقدینگی و ابتلای اقتصاد ایران به بیماری هلندی ، رییس جمهور در روز تقدیم لایحه بودجه ، نرخ در نظر گرفته شده برای فروش هر بشکه نفت در بودجه سال 86 را 33.7 دلار اعلام کرد
سخنان رییس جمهور در ابتدا با استقبال محافل کارشناسی و نمایندگان مجلس روبرو شده اما اکنون محاسبات دقیق تر نشان می دهد نرخ واقعی فروش هر بشکه نفت در لایحه بودجه چهل وپنج دلار است نه 33.7 دلار
نحوه محاسبه نرخ هر بشکه نفت در لایحه بودجه را از دو روش مختلف
روش اول ـ محاسبه به روش دولتی : در لایحه بودجه 86 در قسمت درآمدهای دولت، دو رقم وجود دارد
درآمد حاصل از صادرات نفت خام 168450 میلیارد ریال
درآمد حاصل از برداشت از حساب ذخیره ارزی 94621 میلیارد ریال
جمع دو رقم فوق میشود میلیارد دلار 263071
با توجه به نرخ ارز محاسباتی در بودجه (هر دلار 8900 ریال) و میزان صادرات نفت خام 2.4 میلیون بشکه در روز
ارزش کل برداشت دولت از محل صادرات نفت
میلیون دلار 29558 = 8900 / 263071
دلار برای هر بشکه 33.7 = [2.4 * 365] / 29558
روش دوم محاسبه نرخ احتساب هر بشکه نفت صادراتی : (بر اساس احکام بودجه و به روش معکوس) نکته: جزء 1 بند تبصره یازده بودجه می گوید دولت 9.5 درصد از ارزش نفت خام تولیدی را برداشت می کند که به ترتیب، 5 درصد بابت مالیات عملکرد شرکت نفت در سال 1386 و 4.5 درصد بابت سهم سود قطعی دولت از شرکت ملی نفت ایران می باشد
مالیات شرکت نفت 29236 میلیارد ریال و سهم سود دولت از این شرکت 26313 میلیارد ریال است
به این ترتیب
ارزش نفت خام تولیدی میلیارد ریال 584730 = 05/0 / 29236
یا
ارزش نفت خام تولیدی میلیارد ریال 584730 = 045/0 /26313
پس
ارزش نفت خام تولیدی 65.7 = 8900 / 584730
با احتساب تولید 4 میلیون بشکه در روز طی 365 روز سال
دلار ارزش هر بشکه نفت صادراتی 45 = (4 * 365) / 65.7
چرا در محاسبه به روش دولت ، نرخ هر بشکه نفت فقط 33.7 دلار محاسبه می شود ؟ پاسخ سوال فوق را می توان چنین بیان کرد که در محاسبه به روش دولت
تنها دو رقم 168450 و 94621 میلیارد ریال به عنوان برداشت از منابع در آمدی نفت مورد محاسبه قرار گرفته است ، حال آنکه باید
مالیات شرکت ملی نفت ایران 29236 میلیارد ریال و
سهم سود دولت از این شرکت 26313 میلیارد ریال و
نیز سهم خاص شرکت ملی نفت ایران از ارزش نفت خام 35084 میلیارد ریال
را در ارقام درآمدهای نفتی منظور کنیم که در این صورت رقم واقعی محاسبه هربشکه نفت در لایحه بودجه بدست می آید
ارزش کل نفت صادراتی برابر است با
میلیارد ریال 35084+26313+29236+94621+168450
یعنی میلیارد ریال353704
میلیارد دلار ارزش کل نفت صادراتی 39.742 = 8900 / 353704
قیمت واقعی هر بشکه نفت خام در لایحه بودجه 45.4 = (365 * 2.4)/ 39.742
اتکا به درآمدهای نفتی جدی و واقعی تر از آن است که با آمارسازی بتوان آن را نادیده گرفت
پی نوشت : مشکل بازتاب حل شده ، متن کامل را می‌توانید اینجا ببینید‍‌

Sunday, January 28, 2007

شعر خوانی

راستش من ذوق شاعری ندارم . یکی دو باری هم که طبع آزمایی کردم چیز جالبی از آب در نیامد . این را گفتم که بدانید نظرم در باره شعر "پیچ" شهرزاد ممکن است با هیچ یک از اصول و قواعد شعر خوانی نخواند و شاید اصلا منظور شهرزاد را متوجه نشده باشم
به همین خاطر پیشاپیش از شهرزاد هم عذر می‌خواهم
پس با این پیش فرض‌ها شروع می‌کنم
***
پیچ در پیچ
دوباره
پیچ
اینجا احساس می‌کنم سوار اتوموبیلی هستم که مسافتی طولانی را طی کرده پس خسته ام و ملول (شاید کنایه از زندگی است؟) نمی‌دانم ریتم کلمات هم خسته کننده است
***
درعمق دره ، دودکشی پیدا
ابرها تودرتو
در مسیر از پشت پنجره چیز تازه‌ای به چشم می‌خورد (تنوعی در زندگی؟) دودکشی که بصورت پیش‌فرض آن را روشن در نظر می‌گیرم نشانه وجود زندگی است ، خانه‌ای که دودکش‌اش روشن است در آن گرمای حیات جریان دارد
ابرها هم وارد داستان می‌شوند . ابرها زیبا هستند و متنوع
اما معمولا خورشید (حقیقت یا واقعیت؟) را می‌پوشانند . نه؟
دقت کردید ریتم کلمات کمی عوض شد
***
نم نم باران دل پیچ را لرزاند
ابرها شروع به بارش کردند . نم نم باران معمولا هم دوست داشتنی است (من یکی که دوست دارم زیر نم نم باران بدون چتر قدم بزنم) پس زندگی لطفی پیدا کرده
اما کلمه " لرزاند" ایهام هم دارد . هم زیبایی
و هم کمی نگرانی القا می‌کند
مه نشسته بر فرازپیچ
چشم‌ها مهمان مه شد
مه زیبا هم اضافه شد ، مه دل‌فریب ، مه اسرارآمیز ، چقدر فضای قشنگی
ریتم کلمات آهنگین شد و رقصان
اما مه خطرناک هم هست ، دید را کور می‌کند ، دیدی که قبل‌تر به‌دلیل ورود ابرها که جلوی خورشید را گرفتند کم شده بود
بد جوری نگرانم ، قرار است اتفاقی بیفتد؟
***
آسمان غرید
حالا با رعد و برق که معمولا ترسناک است با اتفاق جدیدی مواجه می‌شویم ، بقول یی‌چینگ نگرانی‌ها افزایش می‌یابد
ریتم و ضرباهنگ هم سرعت گرفت
***
پیچ لغزید
وای ! بالاخره ! نم نم دوست داشتنی باران جاده را لغزنده کرد و ماشین لغزید
چه جالب که گفته : پیچ لغزید ، ما مقصر نیستیم بلکه ابر و باد و مه و خورشید و فلک مقصرند
ضرباهنگ کلمات به نهایت سرعت رسیده
***
دودکش‌ها شد نمایان
ماشین به دره ای که دودکش خانه‌ای را قبل دیده بود سقوط کرد ، باز این ماییم که داریم به دره سقوط می‌کنیم و به دودکشها که از دور چه زیبا بودند بسرعت نزدیک می‌شویم
***
آرزوها سوخت
به دره افتادیم به خانه یا به حوالی اش خوردیم و ماشین منفجرشد ( آرزوها سوخت) شاید خانه‌ها هم؟
خود غلط بود آنچه می‌پنداشتیم (بقول قدیمی ها میخواستم قاتق نونم بشه ، قاتل جونم شد) شاید به همان خانه خوردیم
تغییر ریتم و آهنگ کلمات در این بند آخر را احساس کردید؟ مقطع و کوتاه عین ضربه های طبل
***
چه سریع یک زندگی مرور شد
کل شعر خودش یک پیچ بزرگ بود بلکه یک دور برگردان یا بقول فرنگی‌ها
U-TURN
ببخشید ازاینکه تصویر شعر پیچ برایم اینجوری بود
شهرزاد خانم شما هم ببخشید

Thursday, January 25, 2007

در تعریف فلسفه

این جمله که اینجا دیدم بنظرم قشنگ آمد
If life is a journey, then philosophy is like a compass. It helps us to find our way through the jungle of possibilities that life presents.

نظر عربستان در باره ایران به نقل از روز

روز فیلتر است
این مطلب به نظرم جالب آمد
ايران در مسايل ما دخالت نکند
وزير خارجه عربستان در مصاحبه با فيگارو: - پنجشنبه 5 بهمن 1385 [2007.01.25]
ژرژ مالبرونو
سعود الفيصل، وزير امور خارجه عربستان، طي مصاحبه اي با روزنامه فيگارو به بحث پيرامون مشکلات لبنان و دخالت هاي ايران پرداخته است. اين مصاحبه در حاشيه کنفرانسي درخصوص لبنان که فردا در پاريس برگزار مي شود انجام شده است.
همان طور که مي دانيد عربستان سعودي اولين حامي کنفرانس لبنان است که فردا در پاريس برگزار خواهد شد. چرا کشور سدر تا اين حد براي عربستان حائزاهميت است؟ لبنان کشوري است که از زمان پايان جنگ داخلي، در آن فرقه هاي مختلفي با يکديگر در صلح و آرامش زندگي کرده اند و به واقع مي توان گفت که کشوري منحصر به فرد در خاورميانه است. اين کشور مثال بارزي است از اينکه سني ها و شيعيان مي توانند در کنار يکديگر زندگي کنند. ولي امروز ثبات اين کشور به علت مداخلات خارجي تهديد شده است. به همين دليل، فرانسه و عربستان معتقدند که اگر در اصلاح و احياي آن مشارکت کنند، خدمت ارزشمندي براي کل خاورميانه انجام داده اند. البته ما براي کمک به بيروت به انتظار کنفرانس پاريس ننشسته ايم. از زمان جنگ در سال 2006، سه ميليارد دلار به لبنان کمک کرده ايم و فردا نيز کمک جديدي را اعلام خواهيم کرد.
آيا ثبات لبنان توسط ايران تهديد مي شود؟ آيا هدف اين کشور که حزب الله را تحت حمايت خود دارد، سرنگوني دولت فواد سينيوره نيست؟ مقامات لبناني به خودي خود مي توانند براي اين بحران راه حلي را يافت کنند، ولي اگر ديگران در صدد اين باشند که جنگ و نبردهاي خود را به لبنان صادر نمايند، مطمئناً وضعيت پيچيده خواهد شد. حزب الله تحت فشارهاي بسياري قرار دارد، به ويژه از خارج. اين حزب ابتدا يک سازمان لبناني است و خود را نيز به همين ماهيت مي شناسد. ولي ديگران بر اين عقيده نيستند و در اين رابطه مناقشه وجود دارد. ما هنوز نمي دانيم گرايش و تمايلات آن چيست.
آيا شما با مسأله حمله نظامي عليه تأسيسات هسته اي ايران موافق هستيد؟ درگيري ايران يک درگيري سياسي است و بايد از طريق ديپلماسي حل و فصل شود. گزينه نظامي بايد آخرين گزينه باشد. زور و خشونت نمي تواند تهاجمي را که به هدف سلطه و برتري يافتن انجام شده توجيه کند. عمليات نظامي عليه ايران يک عمل اشتباه است، به ويژه در زماني که يک وجه مشترک بزرگ بين مذاکره کنندگان اروپايي و ايراني وجود دارد: رعايت پروتکل الحاقي آژانس اتمي. اگر دقت کنيد در پايان تنها مسأله اي که معلق باقي مي ماند، مسأله غني سازي است. من مطمئنم که هنوز راه هاي ممکن بسياري براي رفع اين اختلاف ديپلماتيک وجود دارد. يکي از اين راه ها، تأسيس يک کنسرسيوم بين المللي بين کشورهاي منطقه است که تحت نظارت آژانس اتمي خواهد بود؛ کنسرسيومي که بتوان آن را در يک کشور بي طرف برپا کرد، حتي نه الزاماً در داخل خاورميانه. چنين کنسرسيومي مي تواند ضمانت هايي را تأمين کند مبني بر اينکه هيچ برنامه هسته اي به سوي اهداف نظامي معطوف نشود.
شما که با ايران مذاکره مي کنيد، پس چرا مايل نيستيد فرانسه نماينده خود را به اين کشور اعزام نمايد؟ ما با مقامات ايراني درخصوص مسايل جهان عرب صحبت مي کنيم و معتقديم مداخله اين کشور در امور ما خطرناک است. به همين دليل به مقامات ايراني از نگراني هاي خود مي گوييم؛ نگراني درخصوص تأثير و نفوذ آنها در جهان عرب. و البته اين اقدام ما کاملاً منطقي است. ولي زماني که کشورهاي ديگر درخصوص مسايل ما با آنها صحبت مي کنند، اين مسأله به نفوذ ايران در جهان عرب مشروعيت مي بخشد. به همين دليل است که با اعزام نماينده ازسوي فرانسه موافق نيستيم. ما اميدواريم که ايران براي ما يک همسايه خوب باشد. اميدواريم که مقامات ايراني در يافتن راه حل کمک ما باشند، نه اينکه خودشان ايجاد مشکل کنند. اين چيزي است که به کرات به آنها مي گوييم: در امور ما دخالت نکنيد
منبع: فيگارو، 24 ژانويه 2007
مترجم: علي جواهري

Wednesday, January 24, 2007

پیچ

شعری از شهرزاد
پیچ در پیچ
دوباره
پیچ
درعمق دره ، دودکشی پیدا
ابرها تودرتو
...
نم نم باران دل پیچ را لرزاند
...
مه نشسته بر فرازپیچ
چشم‌ها مهمان مه شد
...
آسمان غرید
پیچ لغزید
دودکش‌ها شد نمایان
آرزوها سوخت
بعدا می‌نویسم که از کجای این شعرشهرزاد بیشتر خوشم می‌آید

یعنی واقعیه!؟

این مطلب رایکی ازگروه‌های یاهو بنام آدرس‌های توپ فرستاده . گفتم برای تغییر ذائقه بد نیست
مطالبي که مي خونيد مکالمات تلفني واقعي ضبط شده در مراکز خدمات مشاوره مايکروسافت در انگلستان است

True Telephone conversations recorded from various Help Desks around the U.K :


Helpdesk: What kind of computer do you have? Customer: A white one...


Customer: Hi, this is Celine. I can't get my diskette out. Helpdesk: Have you tried pushing the button? Customer: Yes, but it's really stuck. Helpdesk: That doesn't sound good; I'll make a note ... Customer: No ... wait a minute... I hadn't inserted it yet... it's still on my desk... sorry ....


Helpdesk: Click on the 'my computer' icon on to the left of the screen. Customer: Your left or my left?

Helpdesk: Good day. How may I help you? Male customer: Hello... I can't print. Helpdesk: Would you click on start for me and ... Customer: Listen pal; don't start getting technical on me! I'm not Bill Gates damn it!


Hi good afternoon, this is Martha, I can't print. Every time I try it says 'Can't find printer'. I've even lifted the printer and placed it in front of the monitor, but the computer still says he can't find it...

Customer: I have problems printing in red... Helpdesk: Do you have a color printer? Customer: No.

Helpdesk: What's on your monitor now ma'am? Customer: A teddy bear my boyfriend bought for me in the supermarket.

Helpdesk: And now hit F8. Customer: It's not working. Helpdesk: What did you do, exactly? Customer: I hit the F-key 8-times as you told me, but nothing's happening...


Customer: My keyboard is not working anymore. Helpdesk: Are you sure it's plugged into the computer? Customer: No. I can't get behind the computer. Helpdesk: Pick up your keyboard and walk 10 paces back. Customer: OK Helpdesk: Did the keyboard come with you? Customer: Yes Helpdesk: That means the keyboard is not plugged in. Is there another keyboard? Customer: Yes, there's another one here. Ah...that one does work!

Helpdesk: Your password is the small letter a as in apple, a capital letter V as in Victor, the number 7. Customer: Is that 7 in capital letters?

A customer couldn't get on the internet. Helpdesk: Are you sure you used the right password? Customer: Yes I'm sure. I saw my colleague do it. Helpdesk: Can you tell me what the password was? Customer: Five stars.

Helpdesk: What antivirus program do you use? Customer: Netscape. Helpdesk: That's not an antivirus program. Customer: Oh, sorry...Internet Explorer.

Customer: I have a huge problem. A friend has placed a screensaver on my computer, but every time I move the mouse, it disappears!

Helpdesk: Microsoft Tech. Support, may I help you? Customer: Good afternoon! I have waited over 4 hours for you. Can you please tell me how long it will take before you can help me? Helpdesk: Uhh..? Pardon, I don't understand your problem? Customer: I was working in Word and clicked the help button more than 4 hours ago. Can you tell me when you will finally be helping me?

Helpdesk: How may I help you? Customer: I'm writing my first e-mail. Helpdesk: OK, and, what seems to be the problem? Customer: Well, I have the letter a, but how do I get the circle around it?

پ.ن:ظاهرا این مطلب خیلی جاها اومده ، یکیش مثلا اینجا

کافیه تو گوگل جستجو کنید

Tuesday, January 23, 2007

قضیه‌ی گوشت دور از دسترس گربه

بدنبال سخنان اخیر وزیر امور خارجه عراق مبنی بر ایجاد محدودیت‌های احتمالی در رابطه‌ی ایران و عراق که بخشی از آن هم مرتبط با ایجاد محدودیت برای زائران بود ، ایران اعلام کرد به دلیل ناامنی (!؟) زائران کمتری به عراق اعزام میشوند
واقعا که مربا بده بابا

عمو یادگار ، خوابی یا بیدار!؟

شلم شولوا در باره عمو محمود مطلب کوتاهی نوشته
نکته‌اش توی اون ضرب‌المثل فرانسوی (فارسی شده) است که حتما شنیدید
کسی را که خواب است می‌شود بیدار کرد
ولی کسی که خودش را به خواب زده بیدارکردنش امکان پذیر نیست

شعری از عطار به‌ نقل از ملکوت

زمین در جنب این نه سقف مینا
چو خشخاشی بود بر روی دریا
تو خود بنگر کزین خشخاش چندی
سزد گر بر بروت خود بخندی

Monday, January 22, 2007

دغل‌بازان

چو طوفان بلا درملک برخاست ........ نهان شد اختر آسوده حالی
به کشور قامت آزادمردان ............... بزیر بار محنت شد هلالی
مکان صالحان شد کنج اندوه ............ نصیب ناکسان شد کاخ عالی
سفیهی بر وزارت گشت منصوب ....... دبنکی بر ولایت گشت والی
حریفان ماست‌ها را کیسه کردند ......... که قائم شد اصول ماست‌مالی
به راه اعتدال از بس نرفتند .............. به کشور چهره شد بی‌اعتدالی
کسی شد چاره‌سازحال مردم ............. که هر ساعت شود حالی بحالی
شغال مرده از سوراخ برجست .......... گرفت از سر ره و رسم شغالی
سگان را نغمه ارشاد برخاست ........... خران را دعوت صاحب کمالی
دغلبازان ز کس پروا ندارند .............. الا ای خضر ره جای تو خالی
اصلا به من چه ، شعر را مرحوم رهی معیری گفته ، آن هم در سنوات ماضی یعنی دهه بیست

Sunday, January 21, 2007

محرم تسلیت باد

سرور شهیدان
راستگویی عزّت است و دروغگویی عجز و ناتوانی
راز ، امانت است و همسایگی، خویشاوندی

قل‌مراد باغ مظفر ، خلیفه بغداد و هولاکو‌خان

بقول آقای ابطحی ، قل‌مراد (یا گل‌مراد) سریال باغ مظفر حداقل خودش میدانست دارد می‌خندد یا گریه می‌کند ، امابعضی قل‌مراد‌ها هستند که خیال می‌کنند وضعیت خنده‌دار است ومی‌خندند اما به نظرمن خوب توجیه (!) نشده‌اند ، شاید علت آن است که چنان لای نمد پیچیده شده‌اند که ضربه‌ها و فشارسربازان مغول را ماساژ مه‌رویان تصور می‌کنند . ولی بقول یکی از دوستان بیا به سختی‌هامون فکر نکنیم ، به زندگی فکر کنیم ، به بهار ، به بهشت ، به جهنم ، به درک ، به تو چه ، اصلا به من چه من نازی رو طلاق نمیدم

Saturday, January 20, 2007

در باره این وبلاگ

تحصیلاتم در رشته کامپیوتر نیست. این هم اولین وبلاگم است. از مشورت دوستان آشنا به طراحی وبلاگ هم محرومم. فعلا به روش سعی و خطا قالب‌های وبلاگ و متن‌های اچ‌تی‌ام‌ال را تغییر میدهم و به گمان خود اصلاح می کنم. بنابراین قطعا به راهنمایی‌های شما بخصوص در تغییر متن اچ‌تی‌ام‌ال نیاز‌مندم
در هر حال برگ سبزی است
غمض عین بفرمایید و از راهنمایی دریغ نکنید

عجب کلام نابی

انجیل متی-7
بخواهید، به شما داده خواهد شد
بجوئید، پیدا خواهید کرد
بکوبید، در به رویتان باز خواهد شد
چون هر که بخواهد بدست می آورد و هر که بجوید پیدا میکند و هر که بکوبد در برویش باز میشود
***
با تشکر ازاسنیف

نام وبلاگ

برای پرهیز از برخی ابهامات ممکن است بزودی عنوان وبلاگ راعوض کنم چون ظاهرا همنام دارد

Friday, January 19, 2007

هم نوا با داریوش

نمیدانم چقدراز نظر تاریخی مستند است،اما دعایی است که ارزش بازگویی را دارد

نوستالژِیا



عکس هایی را که ملاحظه کردید توسط آقایی به نام مازیار برایم ایمیل شده است.آقامازیار دستت درد نکند

جواب معما

در مورد مطلب قبلی ظاهرا بیش از حد سربسته گفته بودم وبرای دوستان مفهوم نبود.خلاصه اش این است که آقایی مدعی شده کتاب های تاریخ ما از بیخ و بن باید عوض شود زیرا ایشان کشف نموده که سلسله های اشکانی و ساسانی وجود نداشته،شاهنامه در دوره صفوی درست شده،همه آثار تاریخی ما قبل اسلام(از هخامنشی به بعد) جعلی است،جنگ های حضرت محمد دروغ است و...بسیاری ادعاهای دیگر
لینک هایی که داده بودم برای کسانی است که میخواهند پاسخ های منطقی به آن ادعاها را بخوانند بخصوص
اولی

Wednesday, January 17, 2007

اندر حکایت سنگ و چاه و صد نفر عاقل

چند سالی است آقایی به تاسی از برادرمحترم حاتم طایی (حکایتش خاطر مبارکتان هست؟) و به قول آقای بردبار سریال باغ مظفر"یی هو" (با تشدید روی تک تک حروف-همان یکهو خودمان)تاریخ ایران (وگاهی اوقات اسلام -ولی مثل اینکه در این مورد سنبه مخالفین پر زور بود و موضوع زود درز گرفته شد) و..رامنکرشده و مستمر در و گوهر می فشاند.قاعدتا همیشه خراب کردن آسان تر از ساختن است و عاقلانی که می خواهند سنگ را از چاه درآورند به علت سختی کار معدودند،اما کسانی که علاقه مند به خواندن پاسخ های منطقی به تشکیک های ایشان هستند میتوانندبه عنوان مثال و به ترتیب اولویت به اینجا و اینجا مراجعه کنند

قیر و قیف و باقی قضایا

ظاهرا قضیه قیر و قیف موضوعی جهان شمول است.سخنان سعید الصحاف را که آقای عقیل دغاقله ترجمه کرده بخوانید.بند یک آن مصداق واقعی قیر و قیف نیست؟

آقای زیبا کلام و پرونده هسته ای

این نظر آقای زیباکلام درمورد پرونده هسته ای مثل اکثر نوشته ها و گفته های وی قابل تامل است.بنظر من که منطقی آمد

عجب!؟

خواندن متن سخنرانی حجت الاسلام حسینیان پیرامون قتلهای زنجیره ای برای من که جالب بود.شما هم بد نیست بخوانید

Tuesday, January 16, 2007

شما بگویید چه عنوانی مناسب تره

حسن سلیقه آرایشگر

نامه امیر کبیر به سلطان صاحبقران

چند وقتی است نامه ای منتسب به امیر کبیر خطاب به ناصرالین شاه مطرح شده است، بطوریکه بعضی از سیاستمداران محترم هم به عنوان مقدمه ای برای استدلال های خود از این نامه استفاده میکنند
نکته قابل توجه آنست که در مورد صحت و سقم این نامه بحث هایی وجود دارد که مهم ترینش اینجاست
هرچند متن نامه احساس برانگیز است اما بنظرم کفه جعلی بودن آن بشدت میچربد

Saturday, January 6, 2007

 
300 the movie